یادداشت وخاطرات

من از خانه سبز شروع کردم عشق را

یادداشت وخاطرات

من از خانه سبز شروع کردم عشق را

هر عشقی می میرد....

دلمو اینقدر شکستی که دیگه نمی تونه برای تو بنویسم

دوست داشتن مثل بازی با الکلنگ می مونه! اونی که عاشق تره همیشه خودشو می آره پایین تا عشقش از بالا بودن لذت ببره

وقتی از خونه سبز بیرون اومدیم....وقتی دیو شک وتردید با هات دوست شد....وقتی که دیگه حرف نزدم . ...وقتی که دیگه عکس دو نفره نداشتم....طلسم شد زندگی!!

می خواستم طلسم رو بشکونم.می خواستم اینجارو برای تو بذارم وبرات بنویسم.اما نمی دونم چرا این طلسم نمی شکنه...دستم برای نوشتن نمی ره..نه اینکه بلد نباشه..نه خوبم بلده بنویسه اما دلم  - با اینکه خیلی وقته شکسته  - اجازه نوشتن  نمی ده....تو نوشتنی نیستی ...خاطره ای  شدی تو تیکه های شکسته قلبم...بذار خاطراتت بمونه و بشه یک راز...این یک رازه.یک راز بزرگ اندازه بیست وسه سال عمری که گذاشتم برای تو.

داستان می نویسم این بهتره.مگه نه؟

 

ادامه مطلب ...

مداد رنگی زندگی من

مداد رنگی زندگی من سبز بود.سبز سبز